غریبه ترین آشنایِ شهر

تنها ترین امام زمین، مقتدای شهر
تنها، چه میکنی؟ تو کجایی؟کجای شهر؟

وقتی کسی برای تو تب هم نمی کند
دیگر نسوز این همه آقا به پای شهر

تو گریه میکنی و صدایت نمی رسد
گم می شود صدای تو در خنده های شهر

تهمت، ریا و غیبت و رزق حرام و قتل
ای وای من چه می کشی ازماجرای شهر

دلخوش نکن به “ندبه”ی جمعه، خودت بیا
با این همه گناه نگیرد دعای شهر

اینجا کسی برای تو کاری نمی کند
فهمیده ام که خسته ای از ادعای شهر

گاه از نبودنت مثلا گریه می کنند
شرمنده ام! از این همه کذب و ادای شهر

هرروز دیده می شوی اماکسی تو را
نشناخت ای غریبه ترین آشِنای شهر

جمعه... غروب... گریه ی بی اختیار من ...
آقا دلم گرفته شبیه هوای شهر

"اللـہم عجـل لولیـک الفرج ..."

امسال هم گذشت ...

امسال هم گذشت، تو از ما گذشت کن
اوضاعمان خراب شد، آقا گذشت کن

 

وقتی پدر تویی، همه کارت به حکمت است
یا اینکه چوبمان بزن و یا گذشت کن

 

هر جا شدیم بی خبر از تو حلال کن
هر جا شدیم بنده دنیا گذشت کن

 

آقا به حق ساقی عطشان کربلا
حرف از عمویت آمده حالا گذشت کن

 

"اللـہم عجـل لولیـک الفرج ..."

ارادت داریم ...

اولین جمعه سال است ارادت داریم
اندر این سینه ی خود شوق سعادت داریم

 

دیر کردی به ظهورت، به خدا خیلی دیر
گر چه ما به غم این زمزمه عادت داریم

 

"اللـہم عجـل لولیـک الفرج ..."

امسال که هیچ به درد ظهورت نخورده ام ...

سالی گذشت و گذشت زمین در مدار تو
اما نداشت خاتمه ای انتظار تو

 

قلب مرا ز خانه تکانی معاف کن
بگذار روی شیشه بماند غبار تو

 

امسال که هیچ به درد ظهورت نخورده ام
سال جدید، خدا کند که بیایم به کار تو

 

"اللـہم عجـل لولیـک الفرج ..."

بهار فاطمی ...

قلبم چو کویر و چشم هایم دریاست
یک سال گذشت و غصه هایم برجاست

ای کاش کنار هفت سینم بودی
این سفره ما بدون تو بی معناست

امسال بیا، منتقم آل علی
امسال به نام مادرت زهراست

امسال سر سفره زهرا هستیم
سالی که نکوست از بهارش پیداست


"اللـہم عجـل لولیـک الفرج ..."
عبدالحسین مخلص آبادی

حبس ابد ...

بی تو اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سال ها، هجری و شمسی همه بی خورشیدند

سیر تقویم جلالی به جمال تو خوش است
فصل ها را همه با فاصله ات سنجیدند

تو بیایی، همه ساعت ها، ثانیه ها
از همین روز همین لحظه همین دم، عیدند

 

"اللـہم عجـل لولیـک الفرج ..."
قیصر امین پور

عشق را کم داریم ...

عید است ولی بدون او غم داریم
عاشق شده ایم و عشق را کم داریم

ای کاش که این عید، ظهورش برسد
این گونه هزار عید با هم داریم

 

"اللـہم عجـل لولیـک الفرج ..."

روزهای کهنه ...

روزها نو نشده، کهنه تر از دیروز است
گر کند یوسف زهرا نظری، نوروز است

لحظه ها در تپس تاب و تب آمدنش
آسمان چشم به راه قدمش هر روز است

ای خدا کاش شود سال نوام عید فرج
که نگاهم نگران منتظر آن روز است

 

"اللـہم عجـل لولیـک الفرج ..."

آخرین جمعه سال ... 3

آخرین جمعه سال هم به آخر رسید
آقایمان عبای غریبی به سر کشید

گفتم ز بی لیاقتی ماست غربتت
چشمی به هم گذاشت، آهی ز دل کشید

من هم خجل ز کرده خویش مانده ام
مرغ دلم به جمعه سال دگر پرید

 

"اللـہم عجـل لولیـک الفرج ..."

آخرین جمعه سال است ... 2

آخرین جمعه سال است، بیا آقا جان
حالمان رو به زوال است، بیا آقا جان

من غزلهای فراوان، به یادت دارم
که پر از درد و ملال است، بیا آقا جان

 

"اللـہم عجـل لولیـک الفرج ..."

آخرین جمعه سال است ...

آخرین جمعه سال است، کجایی آقا؟
آسمان غرق خیال است، کجایی آقا؟

یک نفر عاشق اگر بود، زمین می فهمید
عاشقی بی تو محال است، کجایی آقا؟

 

"اللـہم عجـل لولیـک الفرج ..."

پرِ پرواز ...

قطعه ای گم شده از پرِ پرواز، کم است
یازده بار شمردیم و یکی باز کم است

این همه آب که جاریست، نه اقیانوس است
عرق شرم زمین است که سرباز کم است

 

"اللـہم عجـل لولیـک الفرج ..."

برخیزید ...

شیعیان خواب بس است، برخیزید
هجر ارباب بس است، برخیزید

یادمان رفته که عهدی هم هست
یادمان رفته که مهدی (عج) هم هست

یادمان رفته که او پشت در است
یادمان رفته که او منتظر است

 

"اللـہم عجـل لولیـک الفرج ..."

 

 

 

 

 

کشتی نساز ای نوح ...

کشتی نساز ای نوح، طوفان نخواهد آمد!
بر شوره زار دلها، باران نخواهد آمد!

 

شاید به شعر تلخم، خورده بگیری اما

جایی که سفره خالیست، ایمان نخواهد آمد!

 

رفتی کلاس اول، این جمله را عوض کن

آن مرد تا نیاید، باران نخواهد آمد!

 

"اللـہم عجـل لولیـک الفرج ..."

ادا در می آوریم ...

دعا پشت دعا ، برای آمدنش
گناه پشت گناه ، علت نیامدنش

 

گفته بودم قبلا :

این رسم انتظار نیست ...

" ادا در می آوریم "

 

"اللــــهم عجل لولیـک الفرج ..."

ادا در می آوریم ...

دل بی قرار نیست

چشم انتظار نیست

"ادا در می آوریم"

 

بر لب دعای ندبہ ...

و دل غرق شہوت است

این انتظار نیست ...

"ادا در می آوریم"

 

"اللـہم عجـل لولیـک الفرج ..."

 

 

شعر کامل

ای کاش ...

ای کاش کسی برای آقا تب داشت
یادی ز امام منتظر بر لب داشت

 

قربان غریبی ات شوم مهدی جان

ای کاش که صاحب الزمان، زینب داشت ...

 

"اللـہم عجـل لولیـک الفرج ..."

آل سقوط ...

"یا حیدر کرار" زند نقش به زودی
بر پرچم سبز عربستان سعودی

 

هر شاه سعودی شده یک نوکر دربست

در پشت لباس عربی، فتنه غرب است

 

چشمان جهان در پی آن یکه سوار است

این عطر یمانی ست که لبریز بهار است

 

"اللـہم عجـل لولیـک الفرج ..."

 

شعر کامل

به جبر هم که شده ...

آقا جان !

ما را به جبر هم که شده سر به راه کن ،
خیری ندیده ایم از این همه اختیارها ...
 

"اللـہم عجـل لولیـک الفرج ..."

حرم آباد می کنیم ...

گرد و غبار غم، زده خیمه به سینه ام
من زائر قبور خراب مدینه ام

 

روزی رسد ز سینه غم آزاد میکنیم

همراه منتقم، حرم آباد میکنیم

 

ما داغ دار سیلی ناحق مادریم

چشم انتظار منتقم آل حیدریم

 

"اللـہم عجـل لولیـک الفرج ..."

 

 

شعر کامل

شیعه غریب است ...

صاحب شیعه بیا غیبت بس است
شیعه در دنیا غریب و بی کس است

می‌رود دنیا به سوی التهاب
شیعه کشتن گوییا دارد ثواب !

سینه ها آماج تیغ و تیر شد
کی می آیی مهربانم دیر شد ؟

زخم های شیعه گشته بی‌شمار
عاشق تو می رود بالای دار

دشمنانت دست در دست هَمَند
وارثان شمر و سعد و ملجم اند

مهربان خیمه نشینی تا به کِی؟
در بیابان بی قرینی تا به کِی؟

 

زودتر آقا بیا اُمّید نیست
کاممان تلخ است ولی نومید نیست 

ای که دستت می رسد کاری بکن
شیعه‌ی مظلوم را یاری بکن

 

"اللـہم عجـل لولیـک الفرج ..."

ما لکه ننگیم ...

هر جا سخن از اوســـت، چرا پایه نبودن
هر جا که گناه است، چرا پا نکشــیدن

 

شرمنده ام از عمــــر که شد وقف دو غفلت

از غیـــــر کشیــدن، غــم آقــــا نکشیدن

 

ما لکه ننگیم، خودمان خواسته بودیم

تــب داشتن و ناز مداوا نکشیدن

 

حیف است در این فاطمیه روضه گرفتن

اما ز جگر ناله زهــــــــــــرا نکشیدن

 

"اللـہم عجـل لولیـک الفرج ..."

 

 

شعر کامل

ای وای مادرم ...

دارد نفـس نفـس زدنت می رسـد به گـوش
از بــس میـان کوچـه و خـانه دویـده ای !

 

وقتی که نــاله می زنی: "ای وای مادرم"

گویا صدای مادر خود را شــنیـده ای !

 

قربان شال مشکــی و چشمان زخمیت

آخر مگر چه واقعه ای را تو دیده ای؟

 

"اللـہم عجـل لولیـک الفرج ..."

ای نفس ها به فدای کف نعلین شما ...

با سلام ای آقا

شبتان مهتابی ،

روز میلاد شما در پیش است ...

عرض تبریک آقا ،

و کمی بیتابی ...

 

چشم عالم به دقایق نگران خواهد شد !

کوچه ها منتظرند ،

دشت ها حوصله ی سبزه ندارند دگر ...

 

پس چرا دیر آقا ؟!

ای نفس ها به فدای کف نعلین شما !

اندکی تند قدم بردارید ...

 

 

 

"اللـہم عجـل لولیـک الفرج ..."

ای ماه منیرم ...

امشب دلِ سرگشته من تاب ندارد
چشمان تر و خسته من خواب ندارد

ای ماه منیرم چه شود رخ بنمائی؟
بی تو سحرم جلوه مهتاب ندارد

صد جمعه دعا کردم و گفتم که بیائی
گویا که دعایم اثر ناب ندارد

حیف است که تو باشی و به من طعنه بگویند
آخر چه غلامیست که ارباب ندارد

ای ناجی من، دست منو لطف و عطایت
این غرق گنه، طاقت گرداب ندارد

 

 

"اللـہم عجـل لولیـک الفرج ..."